اندیشه در استمرار انسان ،خروج از مسیر حبس و ورود در مسیر رشد می باشد. ابوسعید نیازی هشترودی آخرین مطالب
نويسندگان دو شنبه 31 مرداد 1391برچسب:نقد آثار عباس رضايي, :: 20:53 :: نويسنده : علی اسدی سهند آبادی
نقد آثار عباس رضاييبیان غیر مستقیم: به عنوان اولین مشخصه در شعر های عباس رضایی میتوان از بیان غیر مستقیم نام برد. بیان غیر مستقیم ایهاممند ویژگی زبان شعر است. در همان شعر اول شاعر از دخترکی حرف میزند «عرق نمیخورد/ نیمه شب کوچههای شهر را نمیرود/ بیدلیل عابر پیاده را کارد نمیزند» جالب اینکه در شخصیت پردازی دختر به جای استفاده از صفات ایجابی از سه صفت سلبی استفاده میکند. و این با موقعیت چنین دختری سازگار است. در بند بعدی خیلی ساده یک نتیجه ایهام مند میگیرد: « دختر! چطور سینهات نمی کفد» در بخش اول ضمیر غایب است و در بند بعدی مخاطب میشود. و این بخشی از شعر را سرد و بخشی دیگر را گرم کرده است. بخشی اول که نیاز به ایجاد فضای سرد دارد با ضمیر غایب آمده و بخشی دوم که نیاز به فضای گرم و عاطفی دارد با ضمیر مخاطب که اگر هردو با یک ضمیر بودی یا جایی آنها عوض میشدی از هوشمندی شعر کم میشد. نکته بعدی اینکه شاعر به ظاهر از دخترکی حرف می زند اما آن سه صفت نشان میدهد که آنها تجربههای خودش است. و از تقابل دو حال و هوا میخواهد هم روزگار خودش را نشان بدهد و هم تنهایی و انزوای وحشتناک زن را یا دختر را. شاعر میتوانست به جای دخترک که اسم عام است از یک اسم خاص استفاده کند و به جای دخترک حتی دختر بگوید اما باز نمیتوانست با ساختار و فضای نیمه سرد و نیمه حاره این شعرکنار بیاید. ک تصغییر دراینجا دو نقش بازی میکند هم خرد نشان دادن دختر و نوعی تحبیب دختر. بیان تجربههای شخصی عباس رضایی همانگونه که زندگی میکند شعر میگوید. آشفته و متوسط و بدوی. تصویرهایش را از شعر شاعران دیگر و از میان کتابهای تاریخ نمیگیرد. چنانکه در بخش اعظم از شعرها ما برشهای از زندگیش را مشاهد میکنیم: در شعر 25 جزوه از ساعت دو حرف می زند که بعد می فهمیم شاعر در این ساعت سر ایستگاه اتوبوس است. هنوز اتوبوس نیامده و خیال شاعر فعال است. چون شاعر است حتی نگاه سادهاش به اطرافش همراه با کشف است. او کال را مانند یک کراکی میبیند و چون میداند کراکی یعنی چه آن را سیاه توصیف میکند با زخمی عمیق و بویناک . بعد متوجه تفاوت خودش با دنیای اطرافش میشود که شاعر است و باید در میان این همه زخم و چاقو از کلمه راه و چاره ای بیاورد اما در همین موقع اتوبوس میرسد و خیالات شاعر به پایان می رسد. هیچ اتفاق عجیب و غریبی در این شعر رخ نمیدهد بلکه فقط یک لحظه توقف یک شاعر در ایستگاه اتوبوس است. برشی از زندگی یک شاعر. در شعر دوم جزوه باز همین شاعر را میبینیم که سوار اتوبوس شده و ما برشی دیگری از زندگی او را مشاهده میکنیم. شعری که از زندگی جدا نیست. دوری از هنجارهای شعر معاصر وقتی شعر عباس رضایی را میخوانی به صورت خیلی روشن از فضای رایج شعر دور و بریهایش فاصله میگیری و انگار وارد فضای خاص ایشان میشوی. این حالت خوبی است که هرکس خانه و باغ و دفترش را طوری بیاراید که رنگ و بوی خودش را داشته باشد. تنفس در فضای مشترک آفت شعر امروز است. این محدوده دلخواه شاعر هم در کلمات و تصاویر است و هم در دغدغهها و نیازها. به عنوان مثال یکی از تکنیکهای رایج شعر جوان امروز رمانتیکبازیهای مدرن است. شعر عاشقانه کلاسیک به موضوع خودش صادق بود از معشوقی حرف می زد که دوستش میداشت و آن معشوق هم صفاتی مانند بیوفایی و شوخی و دلبری داشت خلاصه شعری بود در حال و هوای خودش. اما شاعران امروز از عشق سوء استفاده میکنند. شعر اجتماعی ـ سیاسی میگویند اما با چاشنی عشق. عشق برای شعر آنها چیزی درحد مطاع داخل ویترن شان است و بس. این جماعت معشوقکان بیچارهاش را به هزرا درد و مرض گرفتار میکنند تا به حساب اشکی از خلق بگیرند. اما شعرهای عباس رضایی از این رمانتیکبازی های مدرن بدور است.شعری دارد با فضای انسانی گسترده و در آن از کلیشههای رایج زن و معشوق استفاده نمیشود. هشدار. هر شعر واقعی یک تجربه تازه است. شاعر کیماگر است اما کیماگری که هر بار که مس کلمات را طلا میکند راز آن را از یاد می برد. اگر شاعری احساس کرد که به فرمول شعر گفتن دست پیدا کرده همانجا از راز شاعری بیرون شده . پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |